-1- اختلال سلوک14
2-1-1- همه گیر شناسی16
2-1-2- سبب شناسی17
2-1-3- عوامل مربوط به والدین19
2-1-4- عوامل اجتماعی- فرهنگی20
2-1-5- عوامل روانشناختی20
2-1-6- عوامل عصبی- زیستی20
2-1-7- عوامل عصبی (نورولوژیک)21
2-1-8- کودک آزاری و سوء رفتار با کودک21
2-1-9- سایر عوامل22
2-1-10- تشخیص و خصوصیات بالینی22
2-1-11- آسیب شناسی و بررسی های آزمایشگاهی26
2-1-12- تشخیص افتراقی26
2-1-13- سیر و پیش آگهی27
2-2-1- عملکرد تحصیلی28
2-2-2- پیشرفت تحصیلی29
2-2-3- همکلاسان29
2-2-4- انواع فعالیت های فوق برنامه ای و نقش آنها در تربیت اجتماعی29
2-2-4-1- اداره مدرسه29
2-2-4-2- شرکت در انجمنها30
2-2-4-3- خدمات اجتماعی30
2-3- تعریف خود پنداره32
2-3-1- مفهوم خود و خودپنداره33
2-3-2- اجزای خود35
2-3-3- ابعاد درک خود35
2-3-4- چگونگی تشکیل خود پنداره36
2-3-5- عوامل مؤثر بر شکل گیری مفهوم خود38
2-3-6- ویژگی های خودپنداره38
2-3-7- ریشه های خودپنداره39
2-3-8- میزان رشد بلوغ40
2-3-9- تعامل اجتماعی40
2-3-10- برخی دیدگاه های در مورد خود41
2-3-10-1- دیدگاه پدیدار شناختی سوزان هارتر 42
2-3-10-2- دیدگاه رفتاری به عنوان منبع خود- فهمی- دال بم43
2-3-10-3- دیدگاه شناختی- اجتماعی در زمینه خود44
2-3-10-4- دیدگاه فروید در زمینه خود45
2-3-10-5- دیدگاه یونگ در زمینه خود46
2-3-10-6- دیدگاه مورفی در زمینه خود47
2-3-10-7- دیدگاه آلپورت در زمینه خود47
2-3-10-8- دیدگاه بندورا در زمینه خود48
2-3-10-9- دیدگاه کتل در زمینه خود48
2-3-10-10- دیدگاه انسان گرایان در رابطه با خود پنداره49
2-4- مهارت های اجتماعی51
2-4-1- مبانی نظری مهارتهای اجتماعی51
2-4-2- تعریف مهارتهای اجتماعی53
2-4-3- ماهیت مهارت اجتماعی 58
2-4-4- مهارتهای لازم برای ارتباطات اجتماعی 61
2-4-4-1- مهارتهای دریافت 62
2-4-4-2- مهارتهای پردازش 62
2-4-4-3- مهارتهای پیام رسانی63
2-4-5- برخی دیدگاهها در مورد مهارت اجتماعی63
2-4-5-1- نظریه روانی- اجتماعی اریک اریکسون63
2-4-5-2- نظریه هوش هیجانی دانیل گلمن64
2-4-5-3- شهروندی دموکراتیک جیمزشِوِر65
2-4-5-4- سلسله مراتب نیازها ابراهام مزلو66
2-4-6- خصایص رشد اجتماعی در دوره نوجوانی67
2-4-7- انواع مسائل اجتماعی نوجوانان68
2-4-8- وظایف مدرسه در قبال تربیت اجتماعی افراد69
2-4-9- روابط اجتماعی بر اساس نقش های اجتماعی70
2-4-10- روابط اجتماعی بر اساس پایگاههای اجتماعی70
2-4-11- روابط اجتماعی بر اساس فرایندهای اجتماعی72
2-4-11-1- عوامل خانوادگی73
2-4-11-2- عوامل اجتماعی73
2-4-12- پیشگیری و درمان مشکلات رفتاری 74
2-4-13- آموزش مهارتهای اجتماعی 76
2-4-13-1- اصول یادگیری در آموزش مهارتهای اجتماعی 78
2-4-13-2- آموزش مهارتهای اجتماعی به صورت گروهی 78
2-4-13-3- برنامه آموزش مهارتهای اجتماعی79
2-5- مرور ادبیات و سوابق پژوهشی80
2-5-1- سوابق پژوهشی داخلی80
2-5-2- سوابق پژوهشی خارجی82
2-6- جمع بندی84
1-1-مقدمه
دوران کودکی مهم ترین و حساس ترین دوران شکل گیری شخصیت فرد است بی توجهی به ان نتایج جبران ناپذیری به دنبال خواهد داشت زیرا پایه و اساس جامعه فردا را کودکان امروز تشکیل می دهند. در جامعه ای که کمتر به کودکان توجه می شود کودکان نابهنجار و بزهکاری بیشتری معضلات اجتماعی بیشتری مشاهده می شود. با توجه به اهمیت و جایگاه کودکان، بررسی مشکلات و رفع آنها شایان توجه است یکی از مشکلاتی که دامنگیر کودکان است و به وفور مورد توجه متخصصان بالینی و روانشناسان قرار گرفته ، اختلال سلوک است. اختلال سلوک همواره توجه صاحب نظران رشته های مختلف را به خود جلب کرده است .علت این امر شاید پیچیدگی و تنوع علل ایجاد کننده اختلال سلوک از یک سو و تنوع مسائل رفتاری و پیامدهای آن در زمینه های مختلف از سوی دیگر باشد. اختلال سلوک مجموعة پایداری از رفتارهایی است که با گذشت زمان شکل میگیرد و با علائمی مثل بی رحمی به حیوانات و مردم، تخریب اموال، نیرنگ، فریبکاری، دروغگویی، دزدی، تجاوز به حقوق دیگران مشخص می شوند. چنین مسائلی ایجاد مشکلات جدی برای بیمار، خانواده و اجتماع خواهدکرد. حداکثر شیوع اختلال سلوک در دوره کودکی و نوجوانی می باشد و میزان شیوع برحسب نوع مطالعات مختلف و جمعیت های مورد مطالعه متفاوت است. درحدود 6-16 در صد پسر ها و 2-9 در صد دختران زیر 18 سال مبتلا به این اختلال گزارش می شود و در برخی مطالعات شیوع کل آن را درجمعیت بین 8-16 سال حدود5 -10 درصد می دانند (بوریس و دالتون ،2004 ؛استینر ،2000 ؛ هیل ، 2002) .
هیچ عامل واحدی نمی تواند رفتار ضد اجتماعی و اختلال سلوک کودک را توجیه کند. بلکه بسیاری از عوامل زیستی- روانی- اجتماعی در پیدایش این اختلال نقش دارند. به طور کلی بدترین پیش آگهی اختلال سلوک مربوط به کودکانی است که علایم را در سنین پایین تری بروز می دهند، تعداد بیشتری از علایم را دارند و این علایم را بیشتر بروز می دهند. این موضوع تا حدودی ناشی از آن است که مبتلایان به اختلال سلوک شدید، ظاهراً در سال های بعدی زندگی بیشتر مستعد ابتلا به اختلالات دیگر مثل اختلالات خلقی و اختلالات مصرف مواد هستند. می توان گفت هرچه اختلالات روانی همزمان در کسی بیشتر باشد زندگی او مشکل تر و آشفته تر خواهد بود(سادوک و سادوک،2008؛ ترجمه ارجمند وهمکاران،1390).
یکی از مسائلی که ممکن است در کودکان دارای اختلال سلوک وجود داشته باشد ضعف در خود پنداره است. خودپنداره را می توان درک فرد از خودش دانست که در نتیجة تجربیات فرد با محیط و رابطة او با دیگران شکل میگیرد (رینوکانینگام،2008) خودپنداره نظام پویایی است که با اعتقادات، ارزشها، رغبت ها، استعدادها و توانایی های فرد ارتباط دارد. این عوامل به نوبه خود تعیین کننده مسیر زندگی فرد است(شفیع آبادی،1388).
ساختارخودپنداره همان گونه که بسیاری از پژوهشگران اظهار داشته اند، شامل » خودواقعی « (دیدگاه فردازآنچه واقعاً هست) و »خودایده آل « ( تصور فرد از آنچه دوست دارد درآینده بشود) است. هرچه اختلاف بین این دو کمتر باشد فرد از لحاظ روانی در وضع مطلوبتری به سر می برد(آلفلد-لیرو وسیگلمن ،1997).
زندگی تحصیلی، یکی ازمهمترین ابعاد زندگی اشخاص است که بر سایر ابعاد زندگی تاثیر فراوان دارد. دراین بین یکی از مسایل و مشکلات اساسی زندگی تحصیلی افراد و نظام آموزشی هرکشور، مساله ی افت تحصیلی و پایین بودن سطح عملکرد تحصیلی دانش آموزان آن کشور است(زهراکار،1386).این پدیده، علاوه بر زیان های هنگفت اقتصادی، سلامت روانی فراگیرندگان را مخدوش می نماید. منظور از افت تحصیلی، کاهش عملکرد تحصیلی درسی فراگیرنده از سطح رضایت بخش به سطح نامطلوب است. عوامل مختلفی برعملکرد تحصیلی افراد تاثیر می گذارند که متخصصان تعلیم و تربیت آنها را به چهار دسته شامل عوامل فردی، عوامل آموزشگاهی، عوامل خانوادگی و عوامل- اجتماعی تقسیم کرده اند(زهراکار،1386).
یکی از عواملی که می تواند عملکرد تحصیلی و خودپنداره افراد دارای اختلال سلوک را تحت تاثیر قرار دهد آموزش مهارت های اجتماعی می باشد. سال های نوجوانی مرحله مهم و برجسته رشد و تکامل اجتماعی و روانی فرد به شمار می رود. در این دوره نیاز به تعادل هیجانی و عاطفی به خصوص تعادل بین عواطف و عقل، درک ارزش وجودی خویشتن خودآگاهی با انتخاب هدف های واقعی در زندگی، استقلال عاطفی ازخانواده، حفظ تعادل روانی و عاطفی خویش در مقابل عوامل فشارزای زندگی و محیطی و برقراری روابط سالم بادیگران، کسب مهارتهای- اجتماعی لازم در دوست یابی، شناخت زندگی سالم و مؤثر و چگونگی برخورداری از آن مهمترین نیازهای نوجوان می باشد. بنابراین کمک به نوجوانان در رشد و گسترش مهارتهای اجتماعی مورد نیاز برای زندگی مؤثر، ایجاد یا افزایش اعتماد به نفس در برخورد با مشکلات و حل آن و همچنین کمک به آنها در رشد و تکامل عواطف و مهارتهای اجتماعی لازم جهت سازگاری موفق با محیط اجتماعی و زندگی مؤثر و سازنده در جامعه ضروری به نظر می رسند. به سبب بروز مسائل خاص، این دوره، با نوعی سردرگمی همراه با کاهش عزت نفس، خودکم بینی و خودپنداره منفی همراه با احساس خشم و پرخاشگری همراه است که سبب کاهش فعالیت های طبیعی و تعاملات اجتماعی می شود. به وسیله آموزش مهارتهای اجتماعی به نوجوان می توان وی را برای ادامه یک زندگی مطلوب یاری نمود. بنابراین توجه به نقاط مثبت، تقویت اعتماد به نفس و احساس خود باوری وخود ارزشمندی ازمهمترین کارهایی است که بزرگان دین وعلمای تعلیم وتربیت به آن توجه خاصی داشته اند با توجه به اهمیت وارزش آموزش مهارتهای اجتماعی با اهداف پیشگیرانه و ارتقاء سطح سلامت و روان، فقدان این مهارت ها باعث می شود که فرد در برابر فشار ها و استرس ها رفتارهای غیر مؤثر و پرخاشگرانه روی آورد. آموزش چنین مهارتهایی در کودکان و نوجوانان احساس کفایت، توانایی مؤثر بودن، غلبه کردن بر مشکل و افزایش خودپنداره، عملکرد تحصیلی, توانایی برنامه ریزی و رفتار هدفمند و متناسب با مشکل را به وجود می آورد. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر خودپنداره و عملکرد دانش آموزان دارای اختلال سلوک است.
مبانی نظری وپیشینه پژوهش
2-1- اختلال سلوک
پژوهش ها نشان می دهد که عمده ترین اختلال های دوران کودکی که باعث مراجعه به متخصصان سلامت روان ی می شود ، اختلال های رفتاری است و در این میان شایع ترین نوع اختلال های رفتاری ، اختلال سلوک است.(ریچاردسون و جاگین ، 2002).
اختلا لهای رفتاری کودکان، اختلالهای شایع و ناتوان کننده ای هستند که برای معلمان، خانواده و خود کودکان مشکلات بسیاری ایجاد می کنند و با بسیاری از معضلات اجتماعی ، همراه اند. محققان دریافته اند که اختلال های رفتاری معمولا نخستین بار در سال های آغازین دوره ابتدایی مشاهده می شوند(یوسفی، 1377).
اختلالهای رفتاری به طور چشمگیری بر عملکرد تحصیلی- اجتماعی کودکان، تأثیر منفی می گذارند و احتمال ابتلا به بیماری های روانی در دوره بزرگسالی ر ا افزایش می دهندتا همین اواخر به راحتی فرض می شد که کودکان همان مشکلات بزرگسالان را دارند ، اما در سالهای اخیر، به طور روزافزون، به مشکلات روا نشناختی کودکان نیز توجه شده است . در واقع ، شناسایی مو اردی که مشکلات بالینی دارند و بررسی نوع، شدت و توزیع مشکلات سلامت روان و اختلالهای کودکان، می تواند به منظور ارزیابی میزان شیوع آشفتگیهای روا نشناختی، تعیین روند کنونی آن ها و تحول فرضیه های سبب شناسی، به کار رود(کانیو وهمکاران ،1995، نقل از نجفی و همکاران ،1388).
از جمله اختلالهای رفتاری ، اختلال سلوک است.اختلال سلوک، مجموعه ای از رفتارهای ضد اجتماعی پایدار در کودکان است که باعث اختلال در چند زمینة عملکردی آنان می شود و ویژگی آن پرخاشگری و تجاوز به حقوق دیگران است . براساس تعریف تجدید نظر شده در چهارمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، اختلال سلوک و اختلال نافرمانی مقابله ای مربوط به دوران کودکی و نوجوانی هستند. علامت اساسی اختلال سلوک، الگوی تکراری و پیوسته رفتاری است که در آن حقوق اساسی دیگران متناسب با سن فرد نقض می شود . این گونه رفتارها در سه مورد (یا بیشتر ) از معیارهای زیر در 12 ماه گذشته باید وجود داشته باشند : رفتار پرخاشگرانه که موجب تهدید یا صدمه رساند ن به سایرین یا حیوانات می شود، رفتاری که موجب وارد آوردن زیان یا خسارت مالی می شود، فریبکاری یا دزدی، نقض جدی مقررات (سادوک و سادوک ،2001؛ رفیعی و سبحانیان،1382).
کودکان دچار اختلال سلوک ممکن است در چهار زمینه زیر رفتارهایی بروز دهند: پرخاشگری جسمانی یا تهدید صدمه به دیگران، تخریب اموال دیگران یا خود، دزدی یا فریبکاری و نقض مکرر قواعد متناسب با سن، اختلال سلوکمجموعة پایداری از رفتارهایی است که با گذشت زمان شکل می گیرد و غالباً مشخصة آن پرخاشگری و تجاوز به حقوق دیگران است. اختلال سلوک با بسیاری از اختلالات دیگر از جمله اختلال کم توجهی/ بیش فعالی، افسردگی و اختلالات یادگیری همراه است و علاوه بر آن با چندین عامل روانی- اجتماعی نظیر سطح پایین اجتماعی- اقتصادی، روش تربیتی خشن و تنبیهی، اختلافات خانوادگی، فقدان نظارت مناسب والدین و فقدان کفایت اجتماعی ارتباط دارد. بر طبق ملاکهای DSM-IV-TR وجود سه رفتار اختصاصی از 15 رفتار ذکر شده ضروری است که شامل موارد زیر است: (1) زورگویی و قلدری؛ (2) تهدید کردن؛ (3) ارعاب دیگران؛ (4) بیرون ماندن از خانه علی رغم قدغن والدین؛ و (5) شروع قبل از سن 13 سالگی. DSM-IV-TR همچنین تصریح می کند که فرار از مدرسه باید قبل از 13 سالگی شروع شده باشد تا جزو علایم اختلال سلوک محسوب می شود. این تشخیص را فقط زمانی می توان برای افراد بالاتر از 18 سال بکار برد که واجد ملاکهای اختلال شخصیت ضد اجتماعی نباشند. DSM-IV-TR نوع خفیفی از این اختلال را توصیف می کند که در آن معدودی از مشکلات رفتاری فراتر از حدی که برای تشخیص لازم است وجود دارند و همچنین این مشکلات فقط منجر به آسیب جزیی دیگران می شوند. طبق DSM-IV-TR در نوع شدید این اختلال مشکلات رفتاری فراوانی علاوه بر حداقل لازم برای تشخیص وجود دارد و یا مشکلات رفتاری موجب آسیب قابل ملاحظه به دیگران می شود( سادوک و سادوک ،2001؛ رفیعی و سبحانیان،1382).
حجم فایل: 134 کیلوبایت
قیمت: 8,000 تومان
دانلود فایل(کلیک کنید)
- ۹۵/۱۲/۰۴